کودک خلاق

گزارش جشن مهمونی برکه کوچولو(4)

  بخش چهارم لاک پشت داره می ره که توی برکه آب تنی کنه که مجری جلوش رو می گیره و بهش می گه کجا لاک لاکی قصه که هنوز تموم نشده بیا لاک پشت: وقت آب تنیم شده دارم می رم توی برکه آب تنی کنم مجری: نه نه بیا  اول بقیه ی قصه رو بگو و باز دوباره با بچه ها می خونه و بچه ها دست می زنن لاک لاکی بگو قصه بگو لاک پشت: تا کجا تعریف کردم؟ مجری: تا اونجایی که پیامبر دست امام علی(علیه السلام) رو برد بالا لاک پشت : آهان آهان بعدش پیغمبر گفت بعد من،  علی هست ولی و مولایتان. بعد همه ی حاجی ها ،فریاد زدن یکصدا: علی ولی الله علی ولی الله. مجری : ما هم بگیم ...
28 مهر 1393

گزارش جشن مهمونی برکه کوچولو(3)

  بخش سوم مجری : خب لاک لاکی بقیه ی قصه رو بگو لاک پشت: به روی یک بلندی،  پیامبر ما ایستاد،  شروع کرد به صحبت،  برای اون حاجی ها. همه گی خوب گوش کردن،  به حرف های پیامبر ،پیامبر مون چی گفت، خوب یادمه غنچه ها اول گفت حمد خدا،  گواهی داد به الله، به بندگی خدا. گفت اگه روزی رفتم، از بینتون حاجی ها، باید که خوب گوش بدیم به حرف یک ولی ما. مجری : پرسیدن اون حاجی ها: کیه اون ولی ما؟ کیه اون ولی ما؟  لاک پشت: پیامبرم صدا زد،  گفت علی جون زود بیا،  دست علی رو گرفت،  بردش بالا بچه ها.     ...
28 مهر 1393

گزارش جشن مهمونی برکه کوچولو(2)

  بخش دوم لاک پشت و مجری از سمت فضای بیابون به سمت برکه حرکت می کنند. مجری: دستش با آب برکه می شوید و میگه آخیش خنک شدم.بچه ها یادتونه باهم رفتیم زیارت و حاجی شدیم؟ حالا بیاین از لاک لاکی بخوایم  بقیه ی قصه اش  رو واسمون تعریف کنه. مجری: لاک لاکی بگو قصه بگو.  لاک پشت: چی گفت؟ چی گفت؟ چی گفت؟ چی گفت؟ من گوشم سنگینه . نشنیدم. مجری بچه ها رو تشویق می کنه که باهاش همصدا شن و چند بار تکرار کنن و دست بزنن. لاک لاکی بگو قصه بگو لاک پشت: جا می خوره آهان، آهان قصه بگم خب از اول بگو قصه بگو چرا داد می زنی؟ اتل متل یه برکه، برکه نزدیک مکه، می خواین بگم اسمش رو، تا ب...
28 مهر 1393

گزارش جشن مهمونی برکه کوچولو(1)

  سلام عیدتون مبارک این بار هم به لطف و یاریه خدا و با مدد از خود حضرت علی (علیه السلام) «بنیاد سفینه » در ایام پر برکت عید سعید غدیر خم، موفق شد برنامه ی خلاقانه ی خود را که با عنوان «جشن مهمانی برکه کوچولو» به مناسبت عید غدیر طراحی شده بود رو در چهار نقطه از تهران بزرگ به اجرا در بیاره. این طرح خلاقانه شامل چهار بخش مختلف بود که در هربخش، روایت کودکانه به زبان شعر و بازی از عید غدیر رو برای کودکان عنوان می کرد. هر چهار بخش به هم متصل بودند و هر بخشی ادامه ی بخش قبلی خودش بود که هر بخش خود،شامل سه قسمت 1-روایت غدیر، 2-بازی و مسابقه مربوطه و 3-میان برنامه می شد. در طر...
23 مهر 1393

گزارش بازسازی صحنه ی غدیر خم

      قابل توجه دوستانی که دلشون می خواهد، کودکان و نوجوانانشون بیشتر و بیشتر با واقعه غدیر انس بگیرند؛ دوشنبه  مصادف با 18 ذی الحجه ،در تهران،صحنه ی عید غدیر بازسازی شد: این نمایش   با حضور 200 بازیگر از ساعت 9 الی 12 به آدرس : (انتهای اتوبان ارتش شرق ـ ابتدای جاده لشگرک) به معرض دید عموم مردم تهران در اومد  . در کنار برپایی این نمایش، غرفه های فرهنگی نیز پیش بینی شده بود . این دومین سالی است که بازسازی این واقعه عظیم انجام می شود و قرار است سالانه میهمان علاقه مندان این عرصه باشد. تپه های بلند،نخل های درست شده،ش...
23 مهر 1393

فرهنگ سازی در جشن عبادت!

  تا حالا فکر کردیم که زمان زیادی از جشن تکلیف هایی که این روزها گرفته می شه  صرف چه کارهایی میشه؛ یک ساعت یا حتی بیشتر صرف کادو های آورده شده میشه و دونه دونه کادوها باز میشه !! نمی دونم تا حالا به این فکر کردیم که با این کار چه قدر چشم و و هم چشمی رو زیاد می کنیم! نمی دونم تا حالا به این فکر کردیم که  چه قدر دوستی رو که دعوت کردیم و به هر دلیلی (کمبود وقت یا نداشتن پول یا ...) نتونسته کادوی مناسبی تهیه کنه رو شرمنده کردیم و توی جمع ضایع! از همه بدتر بعضی از مامان بابا ها از اون طرف پشت بوم میوفتن و خرج یه جشن تکلیف ازیک عروسی بیشتر میشه!! گرفتن سالن و آرایشگاه بردن دخت...
20 مهر 1393

بستنی بدون پالم!

  سید اومد و گفت:« مامانی ،خدا که مهربونه همه چیز رو هم می تونه، بعد هم تو بهشت همه چیز هست؛ بستنی بدون پالم هم هست؟!» چند وقتیه که سید بستنی بیرون خیلی کم می خورهٰ، خودش ظرف درست کردن بستنی داره  و توش چیز های مختلف مثل عرق بید مشک ،هل و...می ریزه! (انتخاب پروانه ها و بستنی ها، سلیقه ی آقا سیده!) ...
18 مهر 1393

ورزش های قهرمانی!

دیروز و چند روز قبل،یه جورهایی روز مدال آوری بانوان ایرانی در بازی های آسیایی بود. داشتم با خودم فکر می کردم دوست داشتم جای مادرهای این دخترها بودم یا نه،یعنی محیا سادات من یکی از این مدال آوران می بود یا نه. ابتدای امر همه چیز مثبت به نظر می رسید یعنی خوب معلومه که بله چرا که نه. ولی کم کم نظرم عوض شد؛ حس کردم شاید این بانوی تکواندو کار روسری بر سر داشته باشد، ولی تمام دنیا چه زن و چه مردان نامحرم عالم در مورد وزن، قد، هیکل ، استیل بدن او در حال نظر دادن و بررسی کردن هستند ؛فلان بانو پاهای کشیده ای داره و اصطلاحا دوپا است و...(توی ضربات از دوپایش خوب استفاده می کند.)(این توصیفات قسمت های خوش ما...
12 مهر 1393

توی یه تیم اند!

  حسابی این خواهر و برادر رفتن توی یه تیم! داداشی از توی آشپزخونه با شتاب می دود و به بالای پشتی می ره! خواهری از خنده غش می کنه و تشویق داداشی! سید در حالی که روی توپ نشسته، پشت پرده قایم می شه ! خواهری از خنده غش می کنه و تشویق داداشی! ...
6 مهر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودک خلاق می باشد